برای اشک مادر
سه شنبه 90/6/8 10:49 عصر| شهردار / تهران / قالیباف / شورای شهر | نظر
چقدر سخته آدم برای گرفتن حقش از همه طرف تهدید بشه . دارم به این 48 ساعت فکر میکنم . همه میگن کارِت رو سیاسی میکنن . نباید پیگیرش میشدی . زمانه ای شده که باید سرت به لاک خودت باشه و برات مهم نباشه درد مردم درد تو هم هست . زمانه ای شده که باید بکُشی فردوسی رو به خاطر شعر گفتنش . چه معنی داره که بنی آدم اعضای یک پیکر باشند ؟
من نمیخوام بدونم سیاست چیه . من نمیخوام بدونم کی براش گرون میاد این مطالب من !!! من برام نیتم مهمه . برام مهم اینه که اشک مامان تبدیل بشه به لبخند . برای من اینا ارزشه . این که بابا دوباره مجبور نباشه شیمی درمانی بشه . برا اینکه از قدرت باطری توی قلبش کم نشه . از این که پیر زن همسایه نیاد دم در بغض کنه ......... از اینکه خاطرات کودکیم رو ارزون نفروشم .
من کاره ای توی این دنیا نیستم . من فقط نویسنده ی وبلاگ به نور هستم . وبلاگی که دلنوشته هام رو تو دلش جا داده . وبلاگی که از نور اومد و به نور ختم شد . راستی از نور رو یادته ؟ نور همون نیت صادقانه ی تو هستش . نور همونه که توی اشک مامان برق میزنه .
تو میدونی چه دردی داره وقتی چشم مادرت میلرزه موقعیکه اشک هاش رو از تو قایم میکنه ؟ اگه بدونی ، میتونی حال لحظه به لحظه ی من رو هم درک کنی .
من به عشق مادرم نوشتم . راستی شما چقدر مادرت رو دوست داری آقای شهردار ؟
چه زجری میکشد آنکس که انسان است و از احساس سر شار است .
در پی نامه ای به شهردار http://benoor.parsiblog.com/Posts/35/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87+%D8%A7%D9%8A+%D8%A8%D9%87+%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1+%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86/